- دعا گوی
- سمیزا نیایشگر
معنی دعا گوی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Quarrelsome
сварливый
streitsüchtig
сварливий
kłótliwy
briguento
litigioso
pendenciero
querelleur
ruziezoeker
suka bertengkar
झगड़ालू
רִיבָנִי
けんかっ早い
싸움을 좋아하는
mpenda ugomvi
ชอบทะเลาะ
ঝগড়াটে
جھگڑالو
ادعاها، جمع دعوی
کسی که دربارۀ دیگری دعای خیر بکند، دعاگوینده، دعا کننده
دعوی ها، ادعاهای علمی یا هنری، ادعاها، خواستن ها، در فقه و حقوق دادخواهی ها، نزاع ها، خواهانی ها، جمع واژۀ دعوی